مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکولاریسم و کشف حجاب - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکولاریسم و کشف حجاب 1-2) تعريف نوسازيهر يك از رشته هاي علوم اجتماعي به يكي از جنبه هاي جريان نوسازي توجه دارند . اقتصاد دانان ،نوسازي را در درجه اوّل از نظر كاربرد تكنولوژي به دست انسان براي نظارت برمنابع طبيعت ،به منظور فراهم كردن وسايل افزايش رشد بازده سرانه ،نگاه مي كنند.جامعه- شناسان و انسان شناسان اجتماعي ، در درجه اوّل به جريان متنوع و متمايز شدن ، كه از خصوصيات جوامع جديد است ، علاقه دارند . آنان درباره طرز پديد آمدن ساختهاي نو براي عهدار شدن وظايف جديد و يا بر عهده گرفتن وظايفي كه قبلاً ساختهاي ديگري انجام مي دادند،تحقيق مي كنند و توجه آنها معطوف به تنوع هايي است كه با پيدايش مشاغل جديد و دستگاهاي پيچيده آموزش و پرورش نو و انواع نوين اجتماعات ، در ساختهاي اجتماعي پديد مي آيد .جامعه شناسان ، همچنين بعضي از جنبه هاي مخرب جريان نوسازي را مطالعه مي كنند ، از قبيل افزايش كشاكشها ، بيماريهاي رواني ، خشونت ،خلافهاي جوانان ،تنازعهاي نژادي ،مذهبيو طبقه اي . دانشمندانان علوم سياسي نيز به بعضي از جنبه هاي نوسازي توجه دارند ، توجه آنها بيشتر به رابطه مسائل ملت و حكومت پس از آغاز نوسازي معطوف است . ترديدي نيست كه هيچ يك از اين تغييرات ،حتي اگر صريح تر و دقيقتر از اين هم عنوان شودبه تنهايي ما را به مفهومي كلي و جامع از نوسازي نزديك نمي نمايد . زيرا هيچ كدام چنان كليتي ندارند كه جامع جهات اقتصاد ، جامعه و سياست « نو» باشند . بنابراين بعضي ازمحققين عقيده دارند كه نقطه عزيمت براي تعريف نوسازي خصوصيات جامعه نيست بلكه خصوصيات افراد است. از اين رو سير يل بلك ، به عنوان يك مورخ ، درمقاله خود چنين نظر نظر مي دهد كه خصوصيات جوامع جديد ، رشد دانشهاي جديد است كه مستلزم وجود آدمهايياست كه ظرفيت آنها براي كشف اسرار طبيعت و كاربرد اين دانش در امورانساني روز افزون باشد .ديويد مك كله لند از نظر گاه يك روانشناس ، اعتماد به نفس و جهت گيري براي دست بهكاري زدن را كيفيات اساسي انسانهاي جديد مي شمارد . آرنولد اندرسن و ادوارد شيلز ، كه درباره آموزش و پرورش نوشته اند ، به موضوع توسعه مهارتها و روح خلاقه توجه نموده اند . خلاصه آنكه ، تكيه همه اين تعاريف بر شيوه- هاي نوين انديشه است كه انسانها فرصت مي دهد كه صنعت نو ،جامعه نو و حكومت نو ايجادنمايد .« مدرنيزاسيون» در زبان فارسي به مفاهيمي چون نوسازي ، امروزينه شدن ومتجدد شدن ترجمه شده است . اين مفهوم فارغ از ابعاد روانشناختي– اجتماعي – سياسي– فرهنگي ، بهعنوان يك جريان و فرايندي كلي مطرح است كه تعاريف متعددي ازآن ارائه شده است وامروزه به عنوان يك رويكرد در ادبيات جامعه شناسي توسعه مطرح مي باشد . دانيل لرنر كه از پيش كسوتان اين رويكرد مي باشد ، در دايره المعارف علوم اجتماعي زيرعنوان امروزه شدن چنين مي انگارد:« امروزين شدن واژه رايج براي فرايندي كهن است – يعني فرايند تغييراجتماعي به نحوي كه كشورهاي كمترتوسعه يافته خصايص معروف كشورهاي جوامع توسعه يافته را كسب كنند. » ساموئل هانتيگتون نوسازي را فراگردي چند بعدي مي داند كه به درگرگوني درهمه زمينه هايانديشه و فعاليت انساني نياز دارد . هانتيگتون جنبه هاي اصلي نوسازي را در شهري شدن -مي داند . اينكلس و اسميت كه به مطالعات ميداني در اين زمينه پرداخته اند ،نوسازي را صنعتي شدن - دنيا گروي – دموكراتيزه كردن – آموزش و دسترسي به وسايل ارتباط جمعي ، نوعي فرايند اجتماعي- رواني دانسته اند كه در طي آن افراد نگرش ها ارزشها وعقايد مدرن شدن راكسب مي كنند. آنچنان كه بيان شد اين مفهوم در ابعاد مختلف روانشناسي، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي مورد ملاحظه قرار گرفته است كه به اختصار هريك از آنها را توضيح مي دهيم.1-2-2) نوسازي روانشناختينوسازي رواني كه در سطح فردي مطرح مي باشد اشاره به نوعي تحرك رواني يا ذهني دارد كه در طي آن افراد ويژگيهاي رواني ، انگيزشي واعتقادي تازه هاي كسب مي كنند. هانتيگتون اعتقاد دارد كه نوسازي از جنبه روانشناختي به يك دگرگوني بنيادي در ارزش ها –رويكردها و چشمداشتها نياز دارد . 2-2-2) نوسازي اجتماعيفرايندي است كه در سطحي فراتر از فرد مطرح مي باشد و طي آن تنگناها و محدوديت هاي جامعه سنتي از ميان برداشته مي شود و در جامعه شاهد رشد و توسعه شاخص- هايي چون ميزان شهر نشيني –با سوادي – گسترش رسانه هاي گروهي –صنعتي شدن –عقلايي ساختن سازمانهاي اجتماعي عام شدن رفتارها - اكتسابي شدن موقيت ها – مشاركت اجتماعي و ساير موارد هستيم .3-2-2) نوسازي سياسيفرايندي است كه با گسترش و توسعه ساخت سياسي جامعه– افزايش مشاركت سياسي و پيدايش نهادهايي چون احزاب و انجمن هاي سياسي و در نهايت دموكراتيك شدن جامعه همراه است . هانتيگتون نوسازي سياسي را در عقلاني شدن اقتدار– تمايز ساختارها و گسترش اشتراك سياسي مي داند .3-2) جامعه شناسان كلاسيك و انديشه گذار1-3-2) آگوست كنت (1798-1857)كنت كه واضع مفهوم جامعه شناسي است برمبناي وضعيت شناخت غالب در هر دوره در پي بيان قانون پيشرفت بشر مي باشد . او مي خواهد كشف كند كه چگونه بشر با پشت سر-گذاشتن ادوار و دگرگوني هايي به دوره معاصر رسيده است . او در بررسي خود سه مرحله تاريخي را تحت عنوان قانون سه مرحله اي از يكديگر تفكيك مي كند . اين سه مرحله عبارتند از : مرحله رباني ، كه در اين مرحله ذهن بشر بيشتر دنبال شناسايي ماهيت ذاتي هستي ها و و علت نهايي و نخستين معلول هاست . در مرحله مابعد الطبيه بشر در پي شناسايي نيروهاي انتزاعي است و معتقد است كه اين نيروها پديده ها را آفريده اند .بالاخره در مرحله اثباتي بشر در پي شناسايي قوانين و كشف روابط بين پديدهاي عيني است . به نظر كنت هردوره و مرحله تاريخي سازمان اجتماعي ،تفوق سياسي و فعاليت خاصو غالب خود را دارد . به نظر كروز « گرچه تأكيد كنت بيشتر بر تحول ذهن بشر و رهايي تدريجي آن معطوف بود، اما بر نكته نيز تأكيد داشت كه قرينه ا ين مراحل در تحول سازمان اجتماعي و انواع سازمانها و واحدهاي اجتماعي و اوضاع مادي زندگي بشري رخ مي دهد . او مي پنداشت كه به موازات وقوع تحول ذهني ، سازمان اجتماعي و اوضاع مادي زندگي بشر نيز دستخوش تحول مي شود . كنت بر اين باور بود كه نبايد انتظار داشت كه هنگام مرگيك نظام سامان اجتماعي و نيز فكري تازه يكباره سر بر آورد . گذار از يك نظام اجتماعي به يك نظام ديگر هرگز نمي تواند پيوسته و مستقيم باشد . در واقع تاريخ بشر با دوره هاي متناوب ارگانيك و بحراني مشخص ميشود.در دوران ارگانيك ، استواري اجتماعي و هماهنگي فكري بر قرار است و بخش هاي گوناگون هيأت اجتماعي در توازن به سر مي برند . برعكس دردورانبحراني ،پايه هاي يقين كهن سست، سنتها بي اعتبار وهيأت اجتماعي دستخوش عدم توازن بنيادي مي شود .» مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکولاریسم و کشف حجاب مبانی نظری و پیشینه تحقیق سکولاریسم و کشف حجاب