ادبیات نظری تحقیق آثار و احکام فسخ، اقاله و انفساخ در عقد بیع - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 73 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : مبحث اول: آثار و احکام فسخ، اقاله و انفساخ در عقد بیعگفتار اول: آثار و احکام فسخ در عقد بیع1. آثار و احکام خیار تعذر تسلیم در عقد بیعتعذّر اسم مصدر تفعل از ریشه «عذر» است. در لغت معانی متعددی دارد. اهل لغت آن را به امتناع ورزیدن، عذر و حجت آوردن، سخت و دشوار شدن کار، معنی کردهاند.. الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربية، ذیل واژه «عذر»؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل واژه «عذر»؛ لسان العرب، ذیل واژه «عذر»؛ همچنین به معنی استوار نگردیدن امر «تعذر الامر، إذا لم یستقم» آمده است.. معجم مقائیس اللغه، ذیل واژه «عذر»تسلیم اسم مصدر تفعیل از ریشه «سَلَمَ» است و در لغت به معنای واگذار کردن امر خود به دیگری و نیز به معنی اطاعت و فرمانبردار است.. مجمع البحرین، ذیل واژه «سلم»؛ کتاب العین، ذیل واژه «سلم» معنای تسلیم به این وابسته است که با کدام حرف جر استعمال شود: «سَلَّمَ عَلَی» به معنای سلام کرد و درود گفت؛ «سَلَّمَ امره الی الله» یعنی کار خود را به خدا واگذارد و اگر بدون حرف جر استعمال شود یعنی «سَلَّمَ»، به معنی تسلیم شد و سر فروآورد، خواهد بود.. حیدر باقری اصل، احکام اختصاصی فسخ قانونی عقود لازم، چاپ اول، (تبریز: دانشگاه تبریز،1391 ه.ش)، ص 371خیار تعذر تسلیم در اصطلاح فقهی عبارت است از تسلط مشتری بر فسخ عقد در صورت که بایع نتوان مبیع را به مشتری دهد و همچنین تسلط بایع بر فسخ عقد درصورتیکه مشتری از تسلیم ثمن به بایع ناتوان باشد.. على مشكينى، مصطلحات الفقه، بی چا، (بی جا: بی نشر، بی تا)، ص 240بنابراین، اگر مشتری مالی را بخرد که بایع در حین عقد خود را قادر به تسلیم گمان میکرد، سپس معلوم شود که تسلیم آن برای او متصور نیست، در این صورت مشتری مخیر است بین اینکه معامله را فسخ کرده و ثمن را (در صورت تحویل به بایع) مثل آن را اگر مثلی است یا قیمت آن را اگر قیمی از طرف مقابل بگیرد و بین اینکه بیع را به همان حال باقی گذارد.. محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، پیشین، ج 1، ص 265؛ شهاب الدين مرعشى نجفى، منهاج المؤمنين، چاپ اول، (قم: انتشارات كتابخانه آية الله مرعشى نجفى - ره، 1406 ه ق)، ج 2، ص 26؛ حیدر باقری اصل، احکام اختصاصی فسخ قانونی عقود لازم، چاپ اول، (تبریز: دانشگاه تبریز،1391 ه.ش)، ص 371 شهید ثانی علت ثابت شدن خیار در چنین حالتی بیان میکند که مبیع قبل از قبض مشتری در ضمان و عهد بایع است؛ ولی ازآنجاییکه عدم امکان تسلیم مبیع، بهمنزله تلف کردن مبیع محسوب نمیشود، به خاطر اینکه میتوان از مبیع در برخی موارد استفاده کرد، مانند اینکه شتر فراری را بهضمیمه چیزی دیگری بفروشد لذا تعذر تسلیم بهوسیله خیار جبران میشود؛ بنابراین اگر مشتری التزام به بیع و قبول کردن آن انتخاب نمود بیع صحیح خواهد بود. درصورتیکه مشتری به ضاله بودن حیوانی علم داشته است حق فسخ و برهم زدن معامله را ندارد؛ زیرا خود مشتری اقدام به معامله کرده است که دارای نقص (ضاله بودن) است.. زینالدین عاملى (شهيد ثانى)، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، پیشین، ج 3، ص 509؛ محمد بن مكى عاملى (شهيد اول)، اللمعة الدمشقية في فقه الإمامية، پیشین، ص 1201- وجه افتراق نظر امام خمینی (ره) با مشهور فقهاءامام خمینی (ره) بهرغم اینکه در کتب خویش خیاری بهعنوان خیار تعذر تسلیم نام نبردهاند، اما ایشان تحت عنوان شرایط عوضین، به این موضوع اشاره فرمودهاند. ایشان قدرت بر تسلیم عوضین را از شرایط صحت معامله میدانند؛ و درصورتیکه بایع خود را قادر به تسلیم مبیع ببیند ولی مشتری علم به عدم قدرت و یا در قدرت وی در تسلیم شک و گمان کند، در این صورت بیع غرری و (باطل) است؛ چراکه یکی از شرایط اساسی در عوضین (قدرت بر تسلیم) را ندارد. . «لو لم تكن القدرة على التسليم، بل لو كان البائع مثلًا قادراً على التسليم، لكنّ المشتري يعلم بعدم تسليمه بسوء اختياره، أو يشكّ في تسليمه، كان البيع غرريّاً»، (روح الله موسوی خمینی، كتاب البيع، پیشین، ج3، ص 292)2- وجه اشتراک نظر امام خمینی (ره) با ماده 384 ق.مقانون مدنی در ماده 384 موافق با دیدگاه امام (ره): زیرا قدرت به تسلیم را در زمره شرایط مبیع آورده و اشاره به اعتقاد طرفین و آثار آن نکرده است. در این ماده آمده است: «هر گاه در حال معامله مبيع از حيث مقدار معين بوده و در وقت تسليم كمتر از آنمقدار در آيد مشتري حق دارد كه بيع را فسخ كند يا قيمت موجود را با تاديه حصهاي از ثمن به نسبت موجود قبول نمايد و اگر مبيع زياده از مقدار معين باشد زياده مال بايع است». بنابراین اگر یکی از آن توانایی تسلیم مالی را که بر عهده دارد از دست بدهد، طبیعتا تعهد دیگری، غرری است و باید منحل شود.1-1. تعذر تسلیم به واسطه تلف مبیع به وسیله بایع یا شخص ثالث1-1-1. وجه اشتراک نظر امام خمینی (ره) و مشهور فقهاء در تعذر تسلیم به واسطه تلف مبیع به وسیله بایعدرصورتیکه مبیع توسط بایع تلف شود، دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه اول که نظر اکثریت فقهاء است، اعتقاد دارند که مشتری مخیّر است که عقد را به دلیل تعذر تسلیم فسخ کند و ثمن را مسترد نماید یا به بایع مراجعه کند و مثل یا قیمت مبیع را مطالبه نماید.. حسن بن یوسف حلی (علامه)، قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام، چاپ اول، (قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ه.ق)، ج 2، ص 88؛ زین الدین عاملی (شهید ثانی)، مسالک الأفهام الی تنقیح شرائع الاسلام، پیشین، ج 3، ص 361؛ مرتضی انصاری، همان، ج 6، ص 276؛ على بن حسين كركى عاملى (محقق ثانى)، جامع المقاصد في شرح القواعد، پیشین، ج 4، ص 168؛ محمد بن مكى عاملى (شهيد اول)، الدروس الشرعية في فقه الإماميه، چاپ دوم، (قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ه ق)، ج 3، ص 281؛ محمد بن محمد تقى بحر العلوم، بلغة الفقيه، چاپ چهارم، (تهران: منشورات مكتبة الصادق، 1403 ه ق)، ج 1، ص 174 اما در اینکه آیا مشتری در اینجا می تواند به دلیل تعذر تسلیم عقد را فسخ کند و ثمن را پس بگیرد یا تنها حق مطالبه مثل یا قیمت را دارد بین فقهاء اختلاف است. اکثریت آنها عقیده دارند که مشتری در این فرض می تواند یا عقد را فسخ و ثمن را بگیرد یا آن را امضاء کند و از بایع مطالبه مثل یا قیمت مبیع کند. . همان ولی، بعضی ایراد کرده اند که اختیار فسخ بیع با قاعده لزوم عقود منافات دارد و ضرر مشتری به وسیله مطالبه مثل یا قیمت مبیع جبران می شود و دلیلی برای امکان فسخ وجود ندارد.. محمد حسن نجفی، ج 23، ص 157 به نظر می رسد که دادن حق فسخ به مشتری با مبنای توافق طرفین و مقتضای معامله معاوضی سازگارتر است.دیدگاه دوم این است که عده ای از فقهاء معتقدند که در صورت تلف مبیع، توسط بایع، عقد خود به خود منفسخ میشود؛ زیرا دلایل تلف مبیع قبل از قبض شامل مواردی میشود که مبیع توسط بایع تلف میشود.. حسن بن یوسف حلی (علامه)، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه، پیشین، ج 1، ص 168؛ محمدحسن نجفی، همان، ج 24، ص 87؛ محمد بن حسن طوسی، همان، ج 2، ص 117 امام خمینی (ره) در کتاب البیع نظر اکثریت فقهاء را میپذیرند و در پاسخ به این سؤال که آیا مشتری در صورت تلف مبیع توسط بایع، خیار تعذر تسلیم دارد؟ میگویند: «الظاهر ذلك؛ فإنّ خيار تعذّر التسليم عقلائي