ادبیات نظری تحقیق روابط عاشقانه قبل از ازدواج، دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 26 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : نظریههای روانشناختی روابط عاشقانهبسیاری از مدلهای نظری معروف به بررسی رابطههای عاشقانه و دوستانه میپردازند که به چند مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم، اینکه چه عواملی موجب بروز رفتارهای عاشقانه میشوند؟ و چگونه این روابط تقویت میشوند.- نظریه جذب و کشش -Attraction Theoryنظریه جذب و کشش به عنوان یکی از موضوعهای مطرح در روانشناسی اجتماعی برای توضیح رابطههای عاشقانه و دوستانه تلاش میکند. مطابق با این نظریه، انسان به عنوان کنشگر اجتماعی همیشه کنشهای عقلانی معطوف به هدف مشخصی ندارد. رابطههای عاشقانه، خودجوش، رازگونه و شگفتانگیز بین افراد تنها هنگامی روی میدهد که تحتتأثیر کنشمتقابل عاطفی واقع شود. همجواری، ارتباط و دوستداری، همانندی و جاذبه جسمی از عاملهای کارآمد بر جذب و کشش میباشد. اصل همجواری بر این واقعیت تأکید میکند که در عمل، رابطههای دوستانه و عاشقانه و مجذوب شدن افراد به یکدیگر به شدت تحت تأثیر فاصله مکانی میباشد. به عنوان نمونه در گزینش همسر که بیشترین حد روابط عاشقانه و مجذوب شدن را به همراه دارد، فاصله مکانی نقش کارآمدی دارد. اغلب ازدواج بین مردان و زنانی روی میدهد که در همجواری یکدیگر مانند محل تحصیل یا محل کار بودهاند. فرضیه ارتباط و دوستیاری بر این موضوع تأکید میکند که در شرایطی ویژه، هرچه افراد گروههای گوناگون قومی، نژادی و غیره بیشتر در ارتباط با هم باشند، بیشتر به نگرش های بهینه نسبت به یکدیگر دست مییابند و بیشتر به یکدیگر همدلی پیدا کرده و جذب و کشش بین آنها بیشتر خواهد شد. همچنین روانشناسان اجتماعی فرضیه همانندی را مطرح کردهاند و بر این باورند که مردم کسانی را ترجیح داده و مجذوب آنها میشوند که در شیوههای زندگی با ایشان اشتراک داشته باشند. سرانجام روانشناسی اجتماعی در آزمونهای گوناگون به این نتیجه رسیدهاند که جاذبه جسمی نقش کارآمدی در جذب و کشش افراد به یکدیگر ایفاء میکند(احمدی،1387: 123-115). - نظریه دلبستگی -Attachment Theoryنظریه دلبستگی در سال 1969 توسط بالبی -Bowlby, J گسترش یافت. بر اساس این نظریه همة افراد با مجموعهای از سیستمهای کنترل رفتاری - Behavioural control systems به دنیا میآیند که این سیستمهای رفتاری باعث میشود که نوزادان و بچهها رفتارهایی را از خود بروز دهند که در نهایت بقای آنان را به ویژه در دوران نوازدی و کودکی تضمین میکنند. بالبی بر این اعتقاد بود که نگهدارندگان اولیه کودک حکم "تکیه گاه امن" -Secure base را دارند که بچهها میتوانند در مواقع بیماری، خستگی و زمانی که احساس خطر میکنند به آنها پناه ببرند(بوت و همکاران،2009: 560). دلبستگی عبارت است از ارتباط روانی پایدار بین دو انسان. بالبی عقیده داشت که پیوندهای اولیه که بین کودک و پرستارش شکل میگیرد تأثیر فوق العادهای در طول زندگی فرد دارد. دلبستگی در رابطه والد-کودک به رابطه عاشقانه در بزرگسالی انتقال مییابد و میتواند بر شناخت، هیجان و رفتار در زندگی فرد تأثیر بگذارد. مطابق با نظریه بالبی در حالی که بچهها بزرگ میشوند، تجارب دلبستگی با والدینشان به صورت الگوهای عمل کننده درونی - Interal working models در آنها درونی میشود. از نظر بالبی الگوهای عملکنندةدرونی به صورت کاملاً واقعی نمایانگر تجارب دلبستگی بچهها هستند. الگوهای عملکنندة درونی بیانگر حوادث گذشته نیستند بلکه به تجارب ذهنی افراد اشاره دارند که بدون شک میتوانند بر نحوه رفتار او تأثیرگذار باشند. از اینرو الگوی درونیشدن دلبستگی در فرد میتواند بر تجارب بزرگسالی تأثیرگذار بوده و نحوه عملکرد رفتار وی را تعیین کند. بر همین اساس بالبی معتقد است افرادی که در کودکی از والدینشان عشق و گرمی دریافت کردهاند به هنگام بزرگسالی در ارتباط با دیگران از خود سازگاری بیشتری نشان میدهند اما کودکانی که در دلبستگی اولیه با والدینشان دچار مشکل بودهاند در بزرگسالی در ارتباطاتشان با دیگران ناسازگار خواهند بود(ارسلان و اری،2010: 745-744).مطالعات زیادی تأثیر سبکهای دلبستگی ایجاد شده در کودکی را بر رشد بزرگسالی مورد توجه قرار دادهاند. نتایج تحقیقات انجام شده علاوه بر آنکه نقش الگوهای دلبستگی را بر رشد و ساختار شخصیت بزرگسالی مشخص ساخته است، به طور اخص بیانگر این نکته است که کودکانی که از الگوهای دلبستگی ناایمن برخوردار هستند، در بزرگسالی نیز در روابط عاشقانه، روابط دوستانه و حتی رفتارهای سازگارانه جمعی مشکلاتی را متحمل میشوند(عارف نظری و مظاهری،1384: 395).- نظریه شناخت اجتماعینظریه یادگیری اجتماعی یکی از نظریاتی است که توسط آلبرت بندورا (1977)ارائه شده و به عقیده بسیاری، یکی از تأثیرگذارترین نظریههای یادگیری و رشد محسوب میشود. بندورا اخیراً در سال 1986این تئوری را تحت تئوری شناخت اجتماعی مجدداً نامگذاری نمود تا از سایر تئوریهای یادگیری اجتماعی متمایز شود. نظریه شناخت اجتماعی نظریهای برای تبیین رفتارهای انسانی است که هم به خصائل درونی و هم به رخدادهای محیطی توجه دارد. نظریه شناخت اجتماعی عناصر میکانیکی و ارگانیکی رفتار را درنظر میگیرد، اما یک نظریه کاملاً موقعیتی است. زیرا رفتار شخص را در ارتباط با محیط توضیح میدهد. مطابق این تئوری ،عوامل شخصی، رفتاری و موقعیتی به طرز پیوسته جهت تعیین آنچه ما فکر میکنیم، و آنچه ما انجام میدهیم، در تعامل میباشند. نظریه باندورا همچنین بر فرایندهای خود ارزیابی افراد تأکید میکند. اهداف شخصی و خود ارزیابیها میتواند تأثیر قابل توجهی بر روی آنچه افراد انجام میدهند، داشته باشد(گودین،1990: 108). این نظریه بر اجتماعی کردن افراد تأکید دارد: این که افراد چگونه به وسیلة تجربیات، روابط خانوادگی و گروه همسالان تحت تأثیر قرار میگیرند. مطابق این نظریه رفتار انسان با عوامل شناختی یا شخصی، تأثیرات محیطی و رفتار در تعامل است(بندورا،2001: 29). از دید نظریهپردازان یادگیری اجتماعی ((شرطی شدن کلاسیک و عامل)) تنها قسمتی از رفتار و تکامل انسان را در بر میگیرد. رفتارهای دیگری هم وجود دارد که از راه تقویت و شکلگیری یاد گرفته نمیشوند، بلکه انسانها آنها را از راه مشاهده یاد میگیرند. لذا مفهوم ((تقلید)) در اکثر نظریههای یادگیری اجتماعی نقش مهمی بازی میکند. مطالعات اجتماعی نشان میدهد که رفتار کودکان به رفتار والدین و سایر الگوهای آنها (گروه همسالان) شبیه است. باندورا معتقد است که تنها تجربه مستقیم آموزگار انسان نیست. انسان از همان ابتدا از مشاهده رفتار دیگران و پیامد رفتار آنان درسها فرا میگیرد و چیزها میآموزد.به نظر بندورا صرف قرار گرفتن در معرض رفتار ((الگو)) بی آنکه پاداش یا تنبیهی در کار باشد برای یادگیری رفتار کافی است. همچنین وی معتقد است یادگیری مشاهدهای منحصر به تقلید رفتار الگو نیست. تلوزیون، کتاب، مجله، دستورالعمل و مانند اینها هم ((الگوی نمادین)) ارائه میکنند.عوامل چندی بر تقلید مؤثرند که از جمله قدرت و منزلت الگو است. هرچقدر قدرت و منزلت الگوی تقلید بیشتر باشد اثر آن بر رفتار تقلیدی افراد بیشتر است. تحقیقات باندورا و هوستون نشان میدهد که داشتن رابطه صمیمی با الگو همراه با تقلید بیشتری است و اگر روابط سرد و خنثی باشد، تقلید کمتری صورت میگیرد. همچنین اگر فرد در گذشته به خاطر تقلید تقویت شده باشد، آمادگی بیشتری برای تقلید خواهد داشت. سابقه محرومیت از پاداش و ضعف در اعتماد به نفس یا اتکاء بر احتمال تقلید میافزاید و بالاخره تحریک یا آمادگی عاطفی، رفتار تقلیدی را تشدید میکند.از نظر وی باید یادگیری و عمل را از هم تفکیک کرد. وی معتقد است گرچه انسان خیلی چیزها میآموزند ولی غالباً به کارهایی مبادرت میورزد که برایش مقبول یا سودمند باشند که این خود مبین وجود و اهمیت کنترل درونی است(ثنایی،1368: 17 ).- نظریههای انحرافات اجتماعیزندگی اجتماعی انسان تحت حاکمیت قواعد یا هنجارهاى اجتماعی است.اگر ما از قواعدی که بعضی انواع رفتار را در زمینههای معینی به عنوان رفتارهای مناسب و رفتارهای دیگری را به عنوان رفتارهای نامناسب تعریف میکنند، پیروی نمیکردیم فعالیتهایمان دستخوش هرج و مرج میگردید. کج رفتاري شامل انواع بسياري از رفتارهاي نابهنجار است که اشکالي از آن در هر جامعهاي روي ميدهد. گفته شده که رفتار نرمال يا بهنجار، هر نوع رفتاري است که از هنجارها يا مقررات گروهي که رفتار مزبور در آن روي ميدهد تبعيت کند، در مقابل، کج رفتاري هر نوع رفتاري است که با هنجارها يا مقررات گروه، همنوايي نداشته باشد. ناهنجاريهاي اجتماعي از جمله عواملي است كه بتدريج نظم اجتماعي را مختل ميسازد(صدیق سروستانی،1386: 15-14). دوستی و روابط دختر و پسر پیش از ازدواج در جامعه ما نوعی نابهنجاری تلقی میشود که بسیاری از افراد جامعه آن را نهی میکنند. در اینجا به ذکر دو نظریه در باب انحرافات اجتماعی میپردازیم: