ادبیات نظری تحقیق مفهوم و مبانی نظارت بر مجلس شورای اسلامی - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 43 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : مبحث اول: مفهوم و مبانی نظارت بر مجلس شورای اسلامیبراساس قانون اساسی، مجلس وظیفه تقنین ونظارت برعملکرد دولت را به عهده دارد.کارآمدی مجلس درانجام این مهم، نیازمند این است که مجلس سازوکاری را بیاندیشدوبه این وسیله عملکردخودرانیز کنترل کرده وبه بهبود آن کمک کندبرخی سازوکارهادرقانون اساسی و آییننامه داخلی مجلس دراین خصوص اندیشیده شده ولی عملاًناکافی بودن آنها به اثبات رسیده است.گفتار اوّل :معنای لغوی نظارتنظارت، واژهای عربی است و از مادهی نظر ومشتقات آن به معانی مختلف آورده شده است. باتوجه به لغت نامههای متعددفارسی وعربی معانی واژهی نظر عبارت است از: نگریست، دید، مشاهده کرد، نگاه کرد، - بندرریگی، محمد، ترجمه المنجد، جلد2(ع-ی)، انتشارات ایران، تهران، چاپ اول، 1375، ص 1975. (درآن کار) نگریست و زیر و روی آن را سنجید و آن را تامل و تدبرکرد - رحیمی اردستانی، مصطفی، ترجمه المنجد، جلد2(ق-ی)، انتشارات صبا، تهران، چاپ اول، تابستان1377، ص 1150.، بادقت نگاه کرد، اندیشید، فکرکرد، چارهاندیشید - خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قران، جلد2(س-ی)، انتشارات دوستان، تهران، چاپ اول، 1377، ص240.، تفحص وجستجوکرد، میان مردم قضاوت وداوری ودادرسی کرد، میان مردم فرمان وحکم داد - سیاح، احمد، فرهنگ جامع عربی-فارسی، جلد3، انتشارات کتابفروشی اسلام، تهران، چاپ هشتم، بیتا، ص16-13.، رسیدگی وتفکرکرد، علم یافت - جر، خلیل، فرهنگ جامع عربی فارسی لاروس، ترجمهی سید حمید، طبیبیان، جلد2(ف-س-ی)، انتشارات، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، 1376، ص2057.، داشت، توجه کرد، احسان وانعام کرد، منتظرشد - طهرانی(کاتوزیان)، محمد علی، فرهنگ کاتوزیان، نشر یلدا، تهران، چاپ دوم، تابستان1373، ص766..مصدرکلمهی نظر، نظارت است که به این معانی آورده شده است: نظرکردن ونگریستن به چیزی، نگرش، نگاهبانی، پاسبانی، مراقبت ودرتحت نظردیده بانی داشتن کاری، - همان، ص 766. هوشیاری، فراست وکاردانی، - بندرریگی، محمد، پيشين، ص 1959. ناظربودن، وزارت، مباشرت، سرپرستی، - رحیمی اردستانی، مصطفی، همان، ص1151. دقت وتامل کردن، درچیزی پاییدن ومراقبت کردن - دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، جلد48، انتشارات موسسه لغت نامه دهخدا، تهران، 1365، صص586و587. وگاه به معنای تماشا گران وبینندگان است وهمچنین به معنای پاکی وپرهیزگاری - مسعود، جبران، فرهنگ الرائدعربی فارسی، ترجمه رضا اترابی نژاد، جلد2(ش-ی)، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1373، ص 1754..گفتاردوّم :معنای حقوقی نظارتازآنجا که واژه نظارت در یک رشتهی عملی و دریک حیطه ویک موضوع کاربرد ندارد، از این رو نمیتوان تعریف اصطلاحی اجماعی و واحدی از نظارت ارائه کرد و در هر علم، نظارت، معنا وکارکرد خاص خودراخواهد یافت، ازجمله تعاریف حقوقی ای که از نظارت و ناظرشده است، بدین شرح است:ناظر به شخصی میگویند که عمل یا اعمال نماینده شخص یا اشخاصی را مورد توجه قرار داده وصحت وسقم آن عمل یااعمال رابه مقیاس معینی که معهود است، می سنجد و برای این کار اختیار قانونی داشته باشد. - جعفرلنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش، تهران، چاپ بیستم، 1387، ص: 706.باتوجه به تعریف حقوقی نظارت، مجلس شورای اسلامی نهادی است که ریشه درآرای عمومیداردوطبق ضوابط اساسی، مدون سهم قابل توجهی ازحاکمیت درنظام سیاسی کشوررااعمال میکند.دمکراسی پارلمانی، آنگاه که از کارآیی لازم برخوردار باشد، رهبران سیاسی را به پاسخگویی فرا میخواند. با توجه به این واقعیت که فساد در پنهان کاری رشد و نمو میکند، وجود دولت شفاف و پاسخگو امری ضروری است. مجلس و نمایندگان باید به نحوه ایجاد و اجرای قوانین توجه داشته باشد، زیرا پتانسیل فساد و اجرای غلط همزاد پنهانکاری هستند. در این راستا لازم است اختیارات مجلس از جمله دسترسی نامحدود به اطلاعات دولتی و... افزایش یابد تا از پاسخگویی (دولت) اطمینان حاصل شود.گفتار سوم: سایر کاربردهای واژه نظارتصاحبان حِرَف و رشتههای گوناگون به مقتضای تخصص حرفهای خویش، از نظارت معنی خاصی را منظور نموده اند و هر یک با افزودن مضاف الیهی به کلمه نظارت، این واژه را به درون محدوده مورد مطالعه خویش سوق داده اند. در زیر به بعضی از این ترکیبات اشاره میشود:1. نظارت قیمومتی: این نوع نظارت در حقوق خصوصی و حقوق اداری کاربرد دارد. در حقوق اداری عبارت است از نظارتی که از طرف قوه مرکزی نسبت به واحدهای غیرمتمرکز اعمال می گردد. - منوچهر طباطبایی مؤتمنی: حقوق اداری، انتشارات سمت،تهران،1373.ص 70. 2. نظارت سلسله مراتبی: این عبارت نیز از مفاهیم حقوق اداری به شمار می آید و مفهوم آن عبارت است از این که هر سرپرست اداری در عین این که به افراد زیر دست خود فرمان میدهد و بر آنها نظارت میکند، خود نیز از سرپرست اداری بالاتر فرمان برده و تحت نظارت او قرار دارد. - منوچهر طباطبایی مؤتمنی: همان، ص 61.3. نظارت تأسیسی: به نظارتی گفته میشود که مجلس طی آن، بر برنامهها و تأسیس دولت و تعیین وزیران از طریق رأی اعتماد به آنان، نظارت مینماید. - سید محمدهاشمی: حقوق اساسی جمهوری اسلامی ج 2،انتشارات شهید بهشتی1374، صص 194 – 188.4. نظارت مالی: عبارت است از نظارتی که به موجب آن مجلس از طریق دیوان محاسبات بر فرآیند تدوین، تصویب و اجرای بودجه در کشور توسط دولت، نظارت مینماید. - سید محمدهاشمی: پیشین، ج 2، صص 247 – 237.5. نظارت سیاسی: آن گونه از نظارت است که براساس آن، مجلس بر کردار سیاسی قوه مجریه در طول دوره فعالیت آن نظارت و مراقبت دارد. این نظارت ناشی از مسؤولیت سیاسی آنها در مقابل مجلس میباشد. - همان، ص 247.6. نظارت شرعی و قانونی: عبارت است از نظارتی است که به موجب اصل چهارم قانون اساسی شورای نگهبان عهده دار نظارت بر کلیه قوانین و مقررات کشور از حیث انطباق با شرع انور و قانون اساسی شده است.7. نظارت قضایی: به آن نظارتی گفته میشود که طی آن، مراجع قانونی همانند قضات (اصل 166 ق.ا)، دیوان عالی کشور (اصل 161 ق.ا)، دیوان عالی کشور (اصل 161 ق.ا)، دیوان عدالت اداری (اصل 173 ق.ا)، سازمان بازرسی کل کشور (اصل 174 ق.ا) و در نهایت قوه قضاییه (بند سه اصل 156 ق.ا) بر حسن اجرای قوانین نظارت به عمل می آورند.همچنین در تعریف نظارت قضایی گفته شده است: نظارتی است که از سوی دادگاهها بر اعمال، فرامین و تصمیمات اداره و کارگزاران آن صورت می گیرد و گفته میشود که آن بهترین نوع نظارت برای تأمین حقوق و آزادیهای افراد است، زیرا چنین فرض میشود که قضاوت و رسیدگی با بی طرفی، پاکی و شناخت حقوق همراه است.