ادبیات نظری و پیشینه تحقیقاتی تعاریف و مفاهیم سیاست های ارزیابی عملکرد - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 33 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : 2-2) سیاستهای ارزیابی عملکرد 2-2-1)مقدمه در سالهای اخیر سازمانها توجه بیشتری به کارکنان و اعضای خود را آغاز نموده اند. و روشهای بهسازی محیط کار و تشویش کارکنان را جستجو می نمایند. به باور توماس استوارت Thomas Stewart (1997) این توجه از آنجا ناشی می شود که " انسان ارزنده ترین سرمایه هوشمند" سازمان به شمار میآید. سازمانهایی که این سرمایه را از دست می دهند مانند این است که خون بدنشان را از دست دادهاند. برای ارج نهادن به این سرمایه عظیم به مدیریت عملکرد و به ویژه سیاستهای ارزیابی عملکرد نیاز داریم (جزئی،130:1388) که در این فصل به مفاهیم مرتبط با سیاستهای ارزیابی عملکرد پرداخته شده است. 2-2-2) تعاریف و مفاهیم سیاستهای ارزیابی عملکرد عملکرد سازمانی (OP) Organizational Performance را میتوان شاخصی برای اندازه گیری میزان دستیابی خوب و موثر یک اقدام به اهداف تعیین شده تعریف کرد که میتواند بوسیله کارایی و اثر بخشی سازمان در دستیابی به اهداف، برآورد شود. سیاستهای ارزیابی عملکرد تابع عملکرد منابع انسانی و تعامل آنها با منابع و امکانات و تکنولوژی موجود در سازمان میباشد (هو Ho، 2008). از سوی دیگر عملکرد منابع انسانی هم تابع انگیزشی و توانایی آنها است. توانایی منابع انسانی خود تابع دانش شغلی و مهارت کاربد دانش مذکور در انجام وظایف و فعالیت های شغلی است. انگیزش منابع هم خود، تابع نگرش آنها و شرایط و موقعیتی است که در آن کار میکنند با توجه به این مفاهیم سیاستهای ارزیابی عملکرد را می توان به شکل زیر مفهوم سازی کرد. سیاستهای ارزیابی عملکرد = تابع (عملکرد منابع انسانی ×امکانات و تجهیزات ×تکنولوژی )عملکرد منابع انسانی = تابع ( توانایی × انگیزش)توانایی= تابع ( دانش و مهارت)انگیزش = تابع (نگرش ×موقعیت) (بزاز جزایری؛17:1387) .بطور خلاصه، میتوان گفت سازمانها میتوانند با بهبود نگرش و موقعیت کاری موجب انگیزش کارکنان و افزایش دانش و مهارت انجام کار در آنها و از طریق بکارگیری امکانات و تکنولوژی مناسب عملکرد سازمانی را بهبود ببخشد و سیاستهای ارزیابی عملکرد را در راستای نظرات کارکنان و بهبود عملکرد در نظر بگیرند.سازمانها برای حفظ حیات خود و پیشرفت در دنیای رقابتی امروز به بهبود مستمر عملکرد نیاز دارند(بزاز جزایری؛17:1387). عملکرد هم به چگونگی انجام وظایف، فعالیتها و نتایج حاصله از آنها اطلاق می شود (عالم تبریز و همکاران؛187:1388). به اعتقاد اسکرمرهورن و همکارانشSchermerhorn et al عملکرد به کیفیت و مقدار موفقیتهای کار فردی یا گروهی اشاره دارد (هو، 2008). آرمسترانگ Armestrong عملکرد را یک استراتژی میداند که مبتنی بر تجزیه و تحلیل عوامل اساسی موفقیت و سطوح عملکرد حاصله بر پایه آن عوامل است (بزاز جزایری؛17:1387) .همچنین هو (2008) بیان میکند که سیاستهای ارزیابی عملکرد تمامی روشهای ارزیابی کیفی و کمی کارها است.سیاستهای ارزیابی عملکرد به مجموعه اقدامات و فعالیتهایی اطلاق میگردد که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به هدفها و شیوههای اقتصادی توام با کارایی و اثربخشی صورت میگیرد (اشنایدر و همکاران Schraeder et al، 2012).سیاستهای ارزیابی عملکرد یک جریان بازخورد فعالیتها و مقایسه آنها با معیارهای تعیین شده است که طی آن واحدها و عوامل انسانی از چگونگی عملکرد خود و تاثیر آن در کارایی سازمان و نظرات مسئولان در مورد نتایج بدست آمده بر اساس شاخصهای معرفی شده اطلاع کسب میکنند. دلیل دیگری که میتوان بیان داشت این است که ارزیابی و اندازه گیری سه امتیاز کلیدی را برای سازمان به ارمغان میآورد که عبارتند از :تسهیل در تعیین استراتژی و اهداف بلند مدت مشتری مدارتهیه اطلاعات برای پاسخ گویی به ذی نفعان تأکید بر مشارکت عمومی کارکنان که هر کدام خود کلیدی برای پیشرفت و توسعه سازمانی هستند و می توانند بستر تغییرات سازمانی به سوی بهینگی باشند.امروزه ما اطلاعات کمی در ارتباط با عملکرد سازمانی بویژه بخش عمومی و دولتی داریم و باید توجه داشت که ارزیابی عملکرد یک پدیده بسیار پیچیده است . دلیل اصلی آن است که بکارگیری آن هم برای مدیران و هم برای بخش های مورد ارزیابی یک معمای بزرگ خواهد بود. بویژه زمانی که پژوهش های اساسی در برنامه ها و نقش های استراتژیک سازمان دیده نمی شود (گومز و همکاران Gomes et al، 2014). ارزیابی عملکرد سالهای متمادی است که در بخش دولتی و خصوصی در اغلب کشورهای پیشرفته جهان و تعدادی از کشورها در حال توسعه بکار گرفته شده است . در این کشورها تصویب قوانین خاص ارزیابی عملکرد جزء الزامات محسوب میگردد. گذشته از پایگاه قانونی ارزیابی عملکرد در کشورها و صرف نظر از حدود مرزی که بابت آن در نظر گرفته میشود، ضرورت ارزیابی اعمال و تصمیمات مدیران و عملکرد دستگاهها در شرایطی که به دلیل محدودیت امکانات، خواستهها و تقاضاهای در حال افزایش اقتصادی و اجتماعی از سوی آحاد مختلف جامعه در برابر دولتها قرار دارد شرط پاسخگویی به نیازهای مطرح شده و دستیابی به هدفهای پیشرفته و توسعه و برقراری نوعی تبادل بین تقاضا و استفاده از منابع جامعه از طریق ارزیابی و نظارت مستمر و جامع قلمداد میگردد. ارزیابی به عنوان یکی از عملکردها و وظایف مهم مدیریت نوین و حتی مدیریت کلاسیک مطرح بوده و هست و زمانی برنامهریزی و طراحیهای انجام شده در مورد سازمان مثمر ثمر خواهد بود که مبنای یک نظام ارزیابی سنجیده شود و نواقص آن رفع شود. امروزه یکی از بیماریهای جدی مدیریت مخصوصا در کشورهای جهان سوم که به سمت صنعتی شدن و همچنین دنیای اطلاعاتی حرکت می کنند، عدم کنترل و ارزیابی برنامهها، افراد و سازمان و برگزیدن سیاستهای ارزیابی عملکرد نامناسب است (چیو و همکاران،2012). قبل از دهه 1980، فرایند ارزیابی عملکرد سازمانی از طریق محاسبه هزینه مشخص میشد که بر شاخصهای مالی انتخابی مانند سود و بازگشت سرمایه تاکید داشت. به دلیل تمرکز تنها بر شاخصهای مالی، به این روش انتقادات قابل توجهی شد. منتقدان استدلال میکردند که تاکید بر شاخصهای مالی ممکن است تنها به ترویج تفکر کوتاه مدت منجر شود. جانسون و کاپلان Jahnson & kaplan (1987) از نخستین نویسندگانی بودند که در مورد روش سنتی مبتنی