پیشینه تحقیقات داخلی وخارجی نظامهای مالی ونهاد های بازار پول و سرمایه - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 10 صفحه قسمتی از متن word (..docx) : بررسی تحقیقات انجام شدهقبل از مارکویتز، تئوری موجود در مورد سرمایهگذاری تئوری سنتی بود. در این روش، عقیده بر این بود که اگر برای تشکیل پرتفوی از سهام شرکتهای مختلف استفاده شود ترکیب این دارائیها ریسک سرمایهگذاری را کاهش خواهد داد. اما مارکویتز با ارایهی تئوری خود ثابت کرد که دیگر نمیتوان ریسک را بهوسیلهی سرمایهگذاری در صنایع یا بخشهای تجاری مختلف کاهش داد یا باانتخاب بهترین فرصتها در هر صنعت از ریسک اجتناب کرد بلکه عملکرد پرتفوی تا حد زیادی بستگی به کل مجموعه دارد و این هم بهخاطر همبستگی است که بین بازده هر سهم و بازده کل پرتفوی وجود دارد.50 در اوایل دههی 1950، مارکویتز(Markowitz) بااستفاده از مفهوم همبستگی ثابت کرد که با تغییر میزان داراییهای موجود در یک پرتفوی و همچنین در نظر گرفتن ضریب همبستگی بین بازدهی آنها میتوان ریسک را کاهش داد. فرض مارکویتز این بود که با داراییهایی که دارای همبستگی کاملاً منفی هستند ریسک کل را میتوان به صفر رساند. ولی واقعیت این است که با تنوعسازی پرتفوی ریسک سیستماتیک را نمیتوان کاهش داد. زیرا براساس تعریف ریسک سیستماتیک، کل بازار دارای حرکتهایی است که بازده کل داراییهای موجود در بازار را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب نوسانات کل داراییهای موجود در بازار میشود و لذا نمیتوان آنرا کاهش داد. بنابراین ریسک کل را نمیتوان بهصفر رساند.با این همه مارکویتز بااستفاده از نسبتهای متفاوتی از داراییهایی که دارای همبستگی متفاوتی هستند توانست مجموعهی فرصت بازار را محاسبه کند و براساس مجموعهی فرصت، مرز کارای سرمایهگذاری را بدست آورد.مرز کارای سرمایهگذاری، مکان هندسی ترکیب داراییهایی است که برای یک درجهی ریسک معین بالاترین بازده را دارند - Howard Griffiths, Financial Investment, Mc Graw Hill, 1990, pp.64-73.در دههی 1960، سه محقق به نامهای ویلیام شارپ، جکترینور و مایکل جنسن برمبنای مفهوم بازار سرمایه، مدل CAPM و مفاهیم ریسک و بازده، معیارهایی را برای ارزیابی عملکرد پرتفوی مطرح نمودند. این معیارها، اغلب معیارهای ترکیبی عملکرد پرتفوی نامیده میشود و امروزه بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد.51ویلیام شارپ (1963SHARP) در تحقیق خود، عملکرد مورد انتظار یک پرتفوی را با دو معیار زیر تعریف نمود:نرخ بازده مورد انتظار تغییرپذیری بازده (ریسک) که با انحراف معیار از بازده سنجیده میشود - W, Sharp, " Mutual fund performance", Journal of Business, No 39(1),1966,pp.119-138.او در این تحقیق عملکرد 34 شرکت سرمایهگذاری را طی سالهای 1963- 1954 مورد بررسی قرار داد. معیار دوم مورد استفاده محقق بهصورت - Reward to Variability Ratio تعریف میشود. در این فرمول عوامل زیر بهکار گرفته شده است: -Portfolio Return= متوسط بازده کل پرتفوی P در طول دوره زمانی مشخص - Risk- Free Rate= متوسط نرخ بازده بدون ریسک در طول دوره - Standard deviation of portfolio= انحراف معیار بازده پرتفوی P در طول دوره= بازده مازاد (صرف ریسک) پرتفوی Pدر مورد RVAR یعنی پاداش به تغییرپذیری، باید موارد زیر را مورد توجه قرار داد:RVAR بازده مازاد هر واحد از ریسک کل را اندازهگیری میکند.هر چه میزان RVAR بیشتر باشد عملکرد پرتفوی بههمان اندازه بهتر خواهد بود.محقق در هر دوره مورد بررسی، شرکتها را براساس معیار فوق رتبهبندی نمود. رتبه یک، به شرکتی داده شد که بیشترین RVAR را دارا بود. نتایج نشان داد شرکتهایی که در دوره اول رتبه پائینی داشتند در دورههای بعد نیز رتبه پایین کسب نمودند. بر عکس شرکتهایی که در دوره اول رتبه بالا داشتند در دورههای بعد هم رتبه بالا به دست آوردند. بهطور خلاصه نتایج نشان داد که تفاوت در عملکرد را میتوان پیشبینی نمود هر چند که نمی توان آن را مبنای مناسبی برای برآورد عملکرد آینده دانست. 52تقریباً همزمان با شارپ، جک ترینور (1965 TREYNOR) نیز معیار مشابهی را با نام نسبت پاداش به نوسانپذیری بازده ارائه کرد - J, Treynor, " How to Rate Management of investment funds"., Harvard Business Review ,NO 44O, 1965, pp.63-75. او نیز مانند شارپ درصدد ایجاد ارتباط بین ریسک پرتفوی با بازده آن بود. هرچند ترینور با این فرض که پرتفویها به اندازه کافی متنوع هستند، میان بازده کل و ریسک سیستماتیک تفاوت قائل شد. وی در اندازهگیری عملکرد پرتفوی مفهوم خط شاخص را معرفی کرد که ازآن برای نشان دادن رابطهی میان بازده پرتفوی و بازده بازار استفاده نمود. شیب خط شاخص، نوسانپذیری نسبی بازده صندوقهای سرمایهگذاری را اندازهگیری میکند. شیب این خط ضریب بتا است که معیار نوسانپذیری بازده پرتفوی در رابطه با شاخص بازار را نشان میدهد. نسبت پاداش به نوسانپذیری بازده بصورت زیر محاسبه میگردد: - Reward to Volatility Ratioدر این فرمول ، بتای پرتفوی است. هر قدر نسبت پاداش به نوسانپذیری بازده (RVOL) بیشتر باشد، نشاندهنده عملکرد بهتر پرتفوی است.نتایج تحقیقات شارپ و ترینور نشان داد که اگر پرتفویها به اندازه کافی از تنوع برخوردار باشند رتبهبندی براساس معیارهای دو محقق یکسان خواهد بود و هرچه از میزان تنوع پرتفویها کاسته شود، احتمال اختلاف میان رتبهبندی براساس دومعیار زیاد خواهد شد. اگر پرتفویی به اندازه کافی متنوع نباشد براساس رتبهبندی، RVOL آن میتواند بیشتر از رتبهبندی مبتنی بر RVAR باشد. لذا سرمایهگذارانی که تمام دارایی خود را در یک پرتفوی اوراقبهادار نگهدارند باید بیشتر بر معیار شارپ متکی باشند زیرا معیار شارپ بازده کل پرتفوی را در رابطه با ریسک کل مورد ارزیابی قرار میدهد. 53 در سال 1968 جنسن (1968 JENSEN) بااستفاده از تئوری قیمتگذاری دارائیهای سرمایهای که قبلاً توسط شارپ و ترینور عنوان شده بود، مدلی جدید برای ارزیابی عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری طراحی کرد. -M, Jensen, "The Performance of Mutual fund in the period 1945-1964" , Journal of finance, Vol 23, No 2, 1968 pp. 389-416 او در این مدل توجه خود را فقط به ارزیابی قدرت پیشبینی مدیر پرتفوی، یعنی توانایی کسب بازده با پیشبینی صحیح قیمتهای اوراقبهادار که از بازده مورد انتظار در سطح معینی از رسیک بالاتر است، معطوف نمود.